محل تبلیغات شما

TOODELI



میروم خسته و افسـرده و زارسـوی منزلگــه ویرانه خویشبه خـدا می برم از شهـــر شما دل شوریــده و دیوانــه خویشمی برم تا که در ان نقطه دورشستشویش دهم از رنگ گنـاهشستشویش دهم از لکه عشــقزین همـــه خواهش بیجا وتباهمی برم تا زتو دورش ســـازمزتو ،ای جلــــوه امید محــــالمی برم زنـــده بگورش سازمتا از این پس نکنــد یاد وصالناله می لرزد،می رقصد اشک آه ، بگــــذار که بگریزم مـــناز تو ، ای چشمه جوشان گناه شایـد آن به کـه بپرهیـــزم منبخـــدا غنچـــــه شـــادی بودمدست عشق آمد و از شاخـم چید شعلــه آه شد م ، صــد افسوسکه لبــم باز بر آن لب نرسیـــد عاقبت بنــد سفـــر پایـــم بستمیروم، خنده به لب،خونین دلمی روم از دل من دست بردارای امیـــــد عبث بی حاصــــل.فروغ فرخزاد
همراه! ما به ابدیت گل ها پیوسته ایم.تابش چشمانت را به ریگ و ستاره سپار:تراوش رمزی در شیار تماشا نیست.نه در این خاک رس نشانه ترسو نه بر لاجورد بالا نقش شگفت.در صدای پرنده فروشو.اضطراب بال و پری سیمای ترا سایه نمی کند.در پرواز عقابتصویر ورطه نمی افتد.سیاهی خاری میان چشم و تماشا نمی گذرد.و فراتر:میان خوشه و خورشیدنهیب داس از هم درید.میان لبخند و لبخنجر زمان در هم شکست. #سهراب_سپهری

آخرین جستجو ها

combersjida وبلاگ اخلاقی.اعتقادیhanifa Nancy's receptions magmebatttac Bruna's memory زیرنویس سریال های کره ای آموزش های آنلاین بهار نیوز suslinksece دلنوشته